سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

http://images.persianblog.ir/496378_DKg9mZ1B.jpg

حضرت علی (ع) نزدیک حصار قموص رفت و مرحب را با ضربه ای صاعقه وار از پای درآورد. ضربت آن حضرت، کلاهخود مرحب را شکافت و تا دندانهایش فرو رفت و عنتر و مُرّه و یاسر و غیرهم را به قتل رسانید و دیگر یهودیان دروازه قموص را بستند و به آنجا پناهنده شدند.

وقوع غزوه خیبر در سال هفتم هجری قمری

خیبر، منطقه ای است وسیع و حاصلخیز در 32 فرسنگی شمال مدینه منوره و در عصر رسول خدا (ص) این ناحیه در اختیار یهودیان قرار داشت و تعداد جمعیت آنان در حدود 20000 نفر تخمین زده می‌شد که از میان آنان، دو هزار نفر جنگ آور و مبارز بوده و مردان دلاور و رزمجویی چون «مرحب خیبری» در میان آنان به چشم می‌خوردند. یهودیان خیبر با پناه دادن به یهودیان فتنه جوی مدینه و همکاری و همدستی با سایر دشمنان اسلام، خطری برای مسلمانان بودند. بدین جهت، پیامبر اکرم (ص) پس از بازگشت از سفر حدیبیه و انعقاد صلح با مشرکان قریش و کسب اطمینان از سوی آن ها، متوجه یهودیان ساکن خیبر گردید و با هزار و چهارصد و به روایتی با هزار و ششصد رزمنده مسلمان عازم خیبر شد.

قابل ذکر است خیبر هفت قلعه داشت که نامهاى آنها عبارتند از: ناعم قموص کتیبه شِقّ نطاة وَطیح سُلالم. یهودیان برای حفاظت و کنترل خارج دژها، در کنار هر دژی، برج مراقبت ساخته و با گماشتن نگهبانانی در آن، جریان خارج دژ را به داخل گزارش می‌کردند. ساختمان برج‌ها و دژها طوری ساخته شده بود، که ساکنان آن بر بیرون قلعه، تسلط کامل داشتند و با ایجاد منجنیق و ابزارهای دیگر می‌توانستند مهاجمان را سنگباران کنند. برخی از دژها در تهاجم‌های آغازین سپاه اسلام گشوده شدند ولی برخی دیگر از جمله قلعه قموص به سبب وجود مدافعان دلیر و استحکام دژها، نفوذ ناپذیر بودند و مدتی در محاصره سپاه اسلام قرار داشتند، درد شقیقه پیغمبر (صلى الله علیه وآله) را فرا گرفت لذا نتوانست در میدان حاضر شود.

پیامبر (ص) برای نشان دادن مقام و موقعیت حضرت علی (ع) نزد خداوند متعال و اثبات جانشینی حضرت بعد از خودش و رد غاصبان خلافت، روز اول ابوبکر و روز دوم عمر را به قصد باز کردن قلعه‌ها فرستاد اما هر دوی آنها بدون فتح باز گشتند.

در یکی از روزها، «ابوبکر» مامور فتح گردید و با پرچم سفید تا لب دژ آمد. مسلمانان نیز به فرماندهی او حرکت کردند، ولی پس از مدتی بدون نتیجه بازگشتند و فرمانده و سپاه هر کدام گناه را به گردن یکدیگر انداخته و همدیگر را به فرار متهم نمودند. روز دیگر فرماندهی لشکر به عهده «عمر» واگذار شد. او نیز داستان دوست خود را تکرار نمود و بنا به نقل طبری، پس از بازگشت از صحنه نبرد، با توصیف دلاوری و شجاعت فوق العاده رئیس دژ «مرحب»، یاران پیامبر را مرعوب می‌ساخت.






تاریخ : چهارشنبه 94/2/23 | 3:4 صبح | نویسنده : mehdi farand | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مقاله عکس
  • کد ذکر ایام هفته
    html>